گالف دارو - داروخانه اینترنتی

آیا من دارای اختلال شخصیت مرزی هستم

آیا من دارای اختلال شخصیت مرزی هستم

 

 

آیا من دارای اختلال شخصیت مرزی هستم؟

 

 

 

اختلال شخصیت چیست

اختلال شخصیت یعنی داشتن مجموعه‌ای از صفت‌های شخصیتیِ بادوام که در جنبه‌های مختلف زندگی‌ دیده می‌شوند، در طول زمان ثبات دارند و باعث می‌شوند فرد در زندگی عاطفی، شغلی، روابط بین‌فردی و دیگر بخش‌های زندگی‌‌اش به مشکل بربخورد و اذیت شود.

این اذیت‌شدن شبیه آن نارضایتی‌ای نیست که هر انسانی روی کره زمین از ویژگی‌های منفی خودش دارد. داشتن صفت منفی کاملا طبیعی است. زود عصبانی‌شدنِ من بعضی وقت‌ها برایم دردسرساز می‌شود، اما اگر اختلال شخصیت داشته باشم، در مقایسه با دیگر آدم‌های دنیا این دردسرها آن‌قدر زیاد پیش می‌آیند که همه‌ی زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

اگر از اطرافیانِ مبتلایان به اختلال شخصیت پرس‌وجو کنید، برایتان می‌گویند که فلانی «از اولش هم همین‌طوری بود»، یعنی این صفت‌ها از اوایل جوانی یا حتی نوجوانی در او وجود داشته‌اند. وقتی مشکلات زندگی سخت بشوند، این صفت‌ها ممکن است شدیدتر شوند، اما هیچ‌وقت کلا غیب نمی‌شوند. مثلا کسی را تصور کنید که در کل زندگی‌اش جز خواهرش با هیچ‌کس صمیمی نبوده است. چنین شخصی اگر به دوره‌ای از بیکاری و بی‌پولی بخورد، ممکن است با همان خواهرش هم نتواند چندان احساس راحتی کند.

 

 

 

 

 

اختلال شخصیت مرزی چیست؟

 

نوعی بی‌ثباتی در همه جنبه‌های زندگی از روابط بین فردی، عواطف و خود انگار (تصوری که فرد از خود دارد) فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد و معمولا این الگو همراه با نشانه‌های زیر همراه است:

  • رفتار تکانش‌گری
  • تفکرات پارانویایی گذرا
  • احساس پوچی مزمن
  • رفتارهای خودکشی و خودزنی
  • ترس از ترک شدن
  • رفتارهای پر تنش
  • بی ثبات بودن تصور فرد از خودش
  • هیجان های بی ثبات
  • عصبانیت های غیر عادی

 

 

در ادامه چند مورد از این موارد را بررسی میکنیم:

 

ترس از ترک شدن:

 

 

 

هرکدام از ما ترس‌هایی داریم که آنها را در گوشه‌ای امن، ته ته قلبمان قایم کرده و خروارخروار خاک رویش ریخته‌ایم تا یادشان نیفتیم. شخصیت‌های مرزی هم ترس بزرگی دارند و آن این است که نکند یک‌وقت عزیزان‌شان آنها را تنها بگذارند.

فرض کنید کسی که از اول راهنمایی با او دوست‌ صمیمی بوده‌اید، ارتباطش را با شما قطع کند. حسابی توی پرتان می‌خورد، نه؟ روزهای متمادی فکرتان درگیر است، حتی شاید از دست او حسابی عصبانی شوید. حالا فکر کنید همین دو ماه پیش با کسی دوست شده‌اید و حالا او دیگر نمی‌خواهد شما را ببیند. این بار چقدر ناراحت می‌شوید؟

واکنش شخصیت مرزی به حالت دوم، بیشتر شبیه واکنشی است که دیگران به مثال اول نشان می‌دهند. طردشدن از طرف فردی دیگر، هرچقدر هم که دور باشد، مثل پتکی یک‌تُنی بر سر آنها می‌خورد و اذیت‌شان می‌کند. اما شرایط برای آنها از این حد هم فراتر می‌رود. اگر دوستی فقط چند دقیقه دیر سر قرار بیاید یا قرار را لغو کند هم، ترس شخصیت مرزی عود می‌کند و وحشت، وجودش را فرامی‌گیرد. برای همین است که، چه کسی واقعا بخواهد ترک‌شان کند و چه مسئله‌ی کوچکی مثل دیررسیدن به قرار پیش بیاید، شخصیت‌های مرزی با استیصال تلاش می‌کنند نگذارند فرد موردعلاقه‌شان، تنهایشان بگذارد. این وحشت و نگرانیِ مداوم باعث می‌شود برخی شخصیت‌های مرزی، هم‌نشینی با چیزهایی را ترجیح بدهند که قرار نیست کسی را ترک کنند، مثلا حیوانات، گل‌ها و اشیای بی‌جان.

 

 

روابط پرتنش

 

سخت‌ترین بخش زندگی برای شخصیت‌های مرزی، روابط بین‌فردی است. فرقی نمی‌کند این رابطه با مادر و پرستار و رفیق باشد یا رابطه‌ای عاشقانه. شخصیت‌های مرزی، خدایان نگاه صفروصدی به وقایع‌اند. یک روز طرف مقابل را تا عرش بالا می‌برند و چنین شخصی برایشان می‌شود بهترین انسان روی کره‌ی زمین: دوست دارند تا می‌شود با او وقت بگذرانند، صمیمی شوند و حتی شاید همان اول آشنایی، او را در خصوصی‌ترین مسائل زندگی‌شان سهیم کنند. اما هنوز مدتی نگذشته که آسمان و زمین جابه‌جا می‌شوند: همان انسان بهشتی، در ذهن‌شان می‌شود بدترین، پست‌ترین و بی‌ارزش‌ترین آدم دنیا! چرا؟ چون در ذهن شخصیت مرزی، آن فرد به‌اندازه‌ی‌کافی برای او اهمیت قائل نشده، آن‌قدر که باید برایش مایه نگذاشته و خلاصه در کنارش نبوده است.

 

 

رفتارهای تکانشی و خطرناک

 

بعضی افرادِ مرزی، افرادی تکانشی هستند؛ این یعنی خیلی ناگهانی به ذهن‌شان خطور می‌کند که فلان کار را انجام بدهند و بلافاصله بدون فکرکردن، همان‌جا عملی‌اش می‌کنند. مثلا ممکن است در حین رانندگی وسط شهر، پا را بگذارند روی گاز و با سرعتِ جاده‌ی بین‌شهری شروع کنند به ویراژدادن وسط خیابان کوچک شهر.

بیشترِ کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند، حوصله‌شان خیلی زود سرمی‌رود. همین باعث می‌شود کارهای تکانشی‌شان از نوع خطرناک باشد تا ایجاد هیجان کند، مثلا همین رانندگی غیرعادی، مصرف مواد مخدر، قمار یا روابط جنسی پرخطر. البته همه‌ی مرزی‌ها هم دنبال کارهای پرخطر نمی‌روند، بلکه برخی مرزی‌ها ممکن است خریدهای یکهویی بکنند یا اینکه بعضی وقت‌های خاص، یک‌دفعه و بدون اینکه گرسنه باشند، شروع کنند به پرخوری.

 

 

 

خودزنی و خودکشی

 

 

 

تا حالا کسی از دوروبری‌هایتان بوده که قصد خودکشی داشته و نقشه‌اش را با شما مطرح کرده باشد؟ اگر بوده، لابد خبر دارید که وقتی شنونده‌ی حرف‌های آن آدم باشید، چقدر ترس و اضطراب و چرا و چطور در ذهن‌تان ولوله می‌کند؛ آن تلاش پردلهره که برای عوض‌کردن تصمیم طرف باید بکنید به کنار، در همه‌ی ساعت‌ها و روزهای بعدی مدام فکرتان درگیر می‌ماند که نکند کارش را کرده باشد؟ نکند واقعا منصرف نشده باشد؟ نکند الان بروم پیشش و ببینم… .

این قصه‌ای است که اطرافیانِ شخصیت‌های مرزی، قهرمانانش هستند. شخصیت‌های مرزی ممکن است بارهاوبارها برای خودکشی اقدام کنند؛ همان‌طورکه گفتیم، تنهاماندن و ترک‌شدن برایشان بسیار دردناک است، بنابراین اگر فکر کنند یکی از نزدیکان‌شان به هر دلیلی می‌خواهد از آنها دور شود، ممکن است از تهدید به خودکشی به‌عنوان حربه استفاده می‌کنند تا جلوِ رفتنش را بگیرند.

البته این به این معنی نیست که بلوف می‌زنند، بلکه ۱۰درصد آنها واقعا تا آخر خط می‌روند و واقعا خودکشی می‌کنند، به‌خصوص اگر مشکلاتی مثل افسردگی یا اعتیاد به مواد مخدر هم داشته باشند که زندگی را برایشان سخت‌تر کرده باشد.

شخصیت‌های مرزی خیلی وقت‌ها لباس آستین بلند می‌پوشند؛ چرا که روی ساعد و بازویشان جراحت‌های زیادی دارند که خودشان با تیغ یا با سوزاندن ایجاد کرده‌اند. این کار که به آن خودزنی می‌گوییم، علاوه‌بر بازو، در هر قسمت دیگر بدن هم ممکن است وجود داشته باشد. برای بیشترِ مرزی‌ها، خودزنی راهی است برای تسکین رنج تحمل‌ناپذیر روحی. البته ممکن است بعضی از آنها دچار بی‌احساسی یا آپاتی شده‌ باشند (حالتی که در آن، به‌نظرتان می‌آید هیچ حسی ندارید و هیچ هیجانی احساس نمی‌کنید) و با زخم‌کردن خودشان و ایجاد درد، می‌خواهند به خودشان ثابت کنند واقعا تمام احساسات‌شان از بین نرفته است.

بااین‌حال، خودزنی راه مناسب و سالمی برای آرام‌شدن نیست و حتی ممکن است در اثر اشتباه، منجر به مرگ شود. خود مرزی‌ها هم از این کار شرم دارند و سعی می‌کنند همیشه زخم‌هایشان را پنهان کنند. بنابراین، برخلاف تصور خیلی‌ها، این کار را برای جلب‌توجه انجام نمی‌دهند.

 

 

هیجان‌های بی‌ثبات

 

برای من، مدیریت هیجان‌هایی که پیدا می‌کنم، همیشه خیلی سخت است؛ وقتی ناراحت می‌شوم در قعر غم فرو می‌روم و نمی‌دانم باید چه کار کنم تا از آن بیرون بیایم. وقتی استرس می‌گیرم، حسابی هول می‌کنم تا بالاخره چند ساعت بعد، تازه یادم می‌آید که «آهان! اگر نفس عمیق بکشم، آرام‌تر می‌شوم». برای منی که به‌سادگی اسیر هیجان‌هایم می‌شوم، درک‌کردن «الاکلنگ هیجانی» در شخصیت‌های مرزی آسان است. وقایع و اتفاق‌ها به‌شدت روی شخصیت‌های مرزی اثر می‌گذارند و گاهی اتفاق کوچکی می‌تواند خُلق‌شان را کاملا از این رو به آن رو کند.

مسئله‌ی دیگر این است که شخصیت‌های مرزی به هیجانات مختلف عادت نمی‌کنند. بعضی آدم‌ها خودشان را خوب می‌شناسند: می‌دانند غمگین‌شدن‌شان چه شکلی است و چه فکرهایی در آن حالت به‌سراغ‌شان می‌آید. اما وقتی اختلال شخصیت مرزی داشته باشید، هربار که غمگین شوید، احساس می‌کنید انگار دفعه‌ی اول‌تان است؛ برای همین هم هربار شوکه می‌شوید، انگار چیزی مثل پتک توی سرتان می‌خورد و وسط دریایی مواج و طوفانی، تنها رها می‌شوید. خیلی وقت‌ها این تجربه‌های هیجانی صرفا شامل حس خاصی هم نیستند؛ آنها غمگین، عصبانی یا نگران نیستند، بلکه ملغمه ای از همه‌ی اینها با هم‌اند.

افراد مرزی ممکن است برای چند ساعت تا چندین روز پیاپی، به‌طور مداوم افسرده، عصبانی یا مضطرب باقی بمانند. این دوره‌های هیجانی از چند روز بیشتر نمی‌شوند، اما بعدشان لزوما خوش‌حالی و حال خوب هم نمی‌آید. بلکه به‌احتمال‌زیاد، اتفاق دیگری می‌افتد، موج هیجانات جدیدتری به ساحل می‌کوبد و دوره‌ی طوفانی جدیدی آغاز می‌شود.

 

 

 

عصبانیت غیرعادی

 

 

 

 

ملغمه‌ی مشکلاتی که شخصیت‌های مرزی دارند، باعث می‌شود برخی اوقات در کنترل خشم‌شان دچار مشکل شوند. وقتی مسئله‌‌ی عصبانی‌کننده‌ای پیش می‌آید، افراد مرزی ممکن است نسبت‌به بقیه‌ی افراد، خیلی بیشتر به موضوع واکنش نشان بدهند یا اینکه خیلی سریع‌تر خشم‌شان فوران کند. این فوران‌ها به‌خصوص وقتی پیش می‌آید که کسی دست روی نقاط حساس آنها بگذارد، یعنی کاری کند که فرد مرزی فکر کند مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته یا اینکه عزیزش دارد او را ترک می‌کند.

مثل بقیه‌ی انسان‌ها، افراد مرزی هم ممکن است در زمان عصبانیت‌شان حسابی نیش‌وکنایه بزنند، دادوفریاد کنند یا حتی به‌طور فیزیکی درگیر شوند. البته بیشتر وقت‌ها بعد از فوران خشم، از خودشان شرمنده می‌شوند، عذاب وجدان می‌گیرند و به‌خاطر اعتمادبه‌نفس پایین، با خود فکر می‌کنند چقدر آدم بدی هستند.

 

 

اختلال شخصیت مرزی و ازدواج

 

 

 

در مقوله اختلال شخصیت مرزی و ازدواج، باید عنوان نمود که از جمله روابط چالش برانگیز برای افراد، ازدواج با فرد دارای اختلال شخصیت مرزی می باشد. در این حالت، شخصیت مرزی، خصوصاً در اوایل آشنایی بسیار هیجان زده و هیجانی رفتار نموده و از طرف مقابل خود یک بت ساخته به گونه ای برای طرف مقابل این تصور پیش می آید که فرد رویایی زندگی او می باشد. ناگفته نماند که نوع رفتار و واکنش های فرد مبتلا به اختلال شخصیت های مرزی، با توجه به خصوصیات شخصی و فردی با تفاوت هایی همراه می باشد. در مقوله اختلال شخصیت مرزی و ازدواج، به طور معمول، شخصیت های مرزی علاوه بر بی ثباتی و غیر قابل پیش بینی بودن، خلق و خوهای آنها نیز با نوسان شدید همراه است.

 

افراد دارای اختلال شخصیت مرزی در مواقعی با طرف مقابل خود مانند پرنسس رفتار نموده و برای خوشحال کردن طرف مقابل سنگ تمام می گذارند. حتی امکان دارد فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، طرف خود را به گران ترین رستوران موجود در شهر دعوت نموده یا حتی گردنبندی گران قیمت برای او بخرد. در آن روی سکه و در روز بعد، شخصیت مرزی، طرف مقابل خود را به باد انتقاد گرفته و نه تنها ارزش و احترامی برای او قائل نیست، بلکه از آن عشق و علاقه سوزان هم اثری دیده نمی شود.

 

در مقوله اختلال شخصیت مرزی و ازدواج، ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که افراد دارای مشکل شخصیت مرزی، رفتارهای پر خطری مانند رانندگی خطرناک، از خود نشان می دهند. از آنجایی که در مقوله ازدواج، پایداری و ثبات روابط میان زن و شوهر از مؤلفه های اساسی به شمار می رود، افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، از روابطی آشفته و بی ثبات برخوردار می باشند. بر این اساس، برای ازدواج با افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، استفاده از خدمات مشاوره، بیش از پیش لازم و ضروری می شود.

 

 

اختلال شخصیت مرزی و طلاق

 

در باب اختلال شخصیت مرزی و طلاق، باید ابراز نمود که زندگی با فرد دارای اختلال شخصیت مرزی کار ساده و آسانی نمی باشد. بی ثباتی، تنش، بی انگیزگی، خشم، ناامیدی و بی احساسی فرد دارای اختلال شخصیت های مرزی، زمینه لازم و مناسب برای فروپاشی زندگی زناشویی را فراهم می آورد. عشق و علاقه زوجین به یکدیگر، به ویژه در شرایط سخت و دشوار زندگی، می تواند چراغ راه و راهنمای آنها برای عبور از مسیر سرد و تاریک مشکلات و معضلات ریز و درشت باشد.

 

چنانچه این عشق و علاقه از فاکتور پایداری و ثبات برخوردار نباشد، دیر یا زود بستر مناسب برای متزلزل ساختن و ویران کردن پایه های زندگی مشترک را مهیا می سازد. در مقوله اختلال شخصیت مرزی و طلاق، باید عنوان نمود که بی ثباتی و عدم ثبات در روابط، مشخصه بارز و برجسته افراد مبتلا به عارضه شخصیت مرزی به شمار می رود. بر همین اساس، شخصیت های مرزی، از مهم ترین فاکتور برای تداوم و ادامه زندگی مشترک برخوردار نیستند. در باب اختلال شخصیت مرزی و طلاق، ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، از نظر اخلاق و رفتار همانند ابر بهار می مانند. بر این اساس، در یک لحظه در قامت عاشق ترین فرد روی کره زمین جلوه می نمایند و در لحظه دیگر در شمایل یک فرد بی احساس، ناامید و بی انگیزه ظاهر می شوند. از آنجایی که افراد برای بودن در کنار هم برای یک عمر، تن به ازدواج می دهند، ثبات و پایداری در این زمینه، از درجه اهمیت و ارزش بسیار بالایی برخوردار می باشد. در مقوله اختلال شخصیت مرزی و طلاق، عدم ثبات فرد دارای اختلال شخصیت مرزی، زندگی مشترک را به سمت طلاق و جدایی سوق می دهد. بر همین اساس، استفاده از مشاوره متخصصان این امر می تواند مؤثر و تاثیر گذار باشد.

 

 

راه درمان اختلال شخصیت مرزی

 

وارد شدن از راه درمان اختلال شخصیت مرزی، برای غلبه بر این اختلال راهکار مناسب و تاثیر گذاری محسوب می شود. از جمله راه درمان اختلال شخصیت مرزی، می توان به روش دارو درمانی اشاره نمود. بر این اساس، به منظور کنترل و مدیریت علائم اختلال شخصیت مرزی، از داروهای ضد افسردگی، ضد جنون و داروهای ثابت کننده خلق و خو استفاده به عمل می آید. به علت عدم ثبات و نوسان در خلق و خو افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، داروهای ثابت کننده خلق و خو تجویز می گردد.

 

لازم به ذکر است که دارو درمانی در روند بهبود نشانه های شخصیت مرزی تاثیر گذار هستند، اما این امر به معنای درمان خود اختلال نمی باشد. روان درمانی و مشاوره روانشناسی، دیگر راه درمان اختلال شخصیت مرزی محسوب می شود. این روش درمان در ابتدا توسط روانشناس بالینی مورد استفاده قرار می گیرد. در وهله بعدی توسط روانپزشک صورت می پذیرد. از روش های درمانی روان شناختی، برای درمان اختلال شخصیت مرزی می توان به DBT یا درمان رفتاری مبتنی بر گفتگو، TFP یا روان درمانی مبتنی بر انتقال شخصیت مرزی، MBT یا روش درمانی مبتنی بر ذهن سازی فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و طرحواره درمانی متمرکز بر شخصیت مرزی، اشاره نمود. DBT به عنوان راه درمان اختلال شخصیت مرزی، فراگیری روش های مدیریت احساسات، بهبود روابط و کنترل اضطراب می باشد. TFP به عنوان روش غیر دارویی درمان شخصیت مرزی، درک کردن مشکلات فردی و احساسات بیمار در پرتو کمک درمانگر و به وسیله رشد و بهبود روابط محسوب می شود. روش MBT بر پایه صحبت کردن در مورد احساسات و افکار فرد دارای اختلال شخصیت مرزی به منظور ایجاد یک دیدگاه جایگزین می باشد. روش طرحواره درمانی، مبتنی بر شناسایی الگوهای منفی و جایگزینی الگوهای مثبت به منظور بهبود کیفیت زندگی می باشد.

 


ثبت نظر